تکنیک را میتوان با نگاه به بازی رونالدو تعریف کرد؛ نه فقط در حرکات پا به توپ و دریبل زدن، بلکه در شوتهای بیرون پا و نوک پا و دیگر تکنیک هایی که یک بازیکن کامل به آنها نیاز دارد. سبکی که کریس رونالدو بازی میکند؛ یا فرگوسن از او میخواهد، یک نوآوری در دنیای مستطیل سبز به حساب میآید. او یک هافبک است ولی به واقع در تیم منچستر یونایتد هیچ وظیفه یا پست خاصی برای او تعریف نشده. او به همان اندازه که وظیفه دارد گل بزند، باید گل بسازد و همانقدر که باید دریبل کند، باید پاس بدهد. حرکات او با توپ، پر است از ریزه کاریهای زیبا و با ظرافت؛ پا عوض کردنهای او خین نفوذ از کناره ها، پاسهای چیپ ناگهانی پشت سر مدافعان، پاسهای عمقی دقیق در شرایط ی که با بدنش وانمود میکند که قصد فرستادن توپ به سمتی دیگر دارد و بسیاری از حرکات دیگر که او را تبدیل به بازیکنی کرده که مهار او یعنی مهار یک تیم. میانگین مسافت در بازی هایی که رونالدو ۹۰ دقیقه در زمین است به ۱۱ کیلومتر میرسد. البته در بسیاری از بازیها حتی تا ۱۳ کیلومتر هم میدود.
اگر در بازی توپ به پایش بیفتد میشود حدس زد که تیمش یک شانس گلزنی بدست خواهد آورد. اما نمیتوان پیش بینی کرد که میخواهد خودش گل بزند یا اینکه قصد دارد گل بسازد. اما در نهایت بهترین راه را انتخاب میکند. شاید در رابطه با روبرتو کارلوس و شان رایت فیلیپس و دیگر بازیکنان پر سرعت، رونالدو سرعت زیادی نداشته باشد؛ اما سرعت عمل او و قدرت تصمیم گیری اش در یک آن باعث شده که او بهترین انتخابها را در آن لحظه داشته باشد.او از قدرت پا به توپ خوبی برخوبردار است.در کل او با زیکن حرفهای ومحبوبی است
وارث شماره 7 طلایی
جورج بست اولین کسی بود که به شماره ۷ منچستر معنا داد. دیگر پشت پیراهن هر کسی عدد ۷ دیده نمیشد. جالب اینکه او تنها کسی بود که قبل از رونالدو توپ طلایی را برده بود. بعد از بست نوبت رسید به نامهای بزرگ دیگری نظیر: برایان رابسون، اریک کانتونا و دیوید بکهام. وقتی فرگوسن بکهام را عملاً از الدترافورد اخراج کرد، شماره ۷ را به کریستیانو رونالدو، بازیکن نوجوان و تازه وارد تیمش داد. خیلیها آن زمان فکر کردند فرگوسن با این کار میخواهد بکهام را در الترافورد از یادها بیرون ببرد
رونالدو در ۱۶ سالگی به عضویت تیم اسپورتینگ لیسبون درآمد. او آنقدر خوب بازی میکرد که در سال ۲۰۰۱ و با ۱۶ سال سن به تیم بزرگ سال اسپورتینگ را یافت. تابستان سال ۲۰۰۳ –وقتی او تنها ۱۸ سال داشت- برای اردوی تابستانی با تیمش به آمریکا رفته بود؛ او در بازی دوستانه با منچستر خوب بازی کرد و فرگوسن را وادار کرد تا بگوید: «من این پسر را می خواهم.» همان سال با حدود ۱۲ میلیون پوند به باشگاه منچستر یونایتد پیوست.
او به خوبی میدانست که کار با مربی بزرگی چون فرگوسن عالیترین عامل موفقیتش بوده است. و همچنین به یاد دارد که وقتی سال اولش را در منچستر میگذراند؛ یک مربی سختگیر و حامی بزرگ چون فرگوسن داشت.
رونالدو روز به روز رشد میکرد و بزرگتر میشد اما نمیتوان نقش بازوبند کاپیتانی را روی بازوی این بازیکن در تیم ملی پرتغال و در تجلی نبوغ این بازیکن انکار کرد. بعد از خداحافظی فیگو درجام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ لوییس فیلیپه اسکولاری بازوبند کاپیتانی را به او داد؛ و کریستیانو رونالدو عصر جدیدی را با پیراهن تیم ملی کشورش آغاز کرد. او در مسابقات مقدماتی یورو ۲۰۰۸ بازیهای بسیار خوبی را از خود به نمایش گذاشت؛ هرچند بازیها در مرحله نهایی آن رقابتها به چشم نیامدند. رسیدن بازوبند کاپیتانی به او درست یک روز پس از تولد ۲۰ سالگی اش بود و این اتفاق جالب در زندگی رونالدو به شمار میرود.
کارلوس سیلوا –رئیس وقت فدراسیون فوتبال پرتغال- ۲ روز پیش از مرگش از اسکولاری خواسته بود که رونالدو را به عنوان کاپیتان معرف کند.